جهان دایره ای

 دایره های هم مرکز


دایره های مماس

دایره های متداخل ...

ایستاده ام زیر باران

چشم دوخته ام به گودال پر از دایره

قدمهای مردی محیط گودال را قطع می کند

دایره ها فرار می کنند

زیر لب می گویم: "بیچاره ها"

مرد نگاهم می کند و می گذرد

دایره ها دوباره بر می گردند

اما دل من پی دایره هایی است

که ناغافل ته کفش مرد چسبیده اند

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بزن بزن دف دل را / خراب و خانه گل را / که من اسیر شبم شب

شعرخوانی ها- دو