خداحافظ سال 1387

 بعضی زمانها این جوری است. آن قدر عمیق که غرقت می کند که حل می شوی در آن. که می بردت با خود تا اوج آسمان وقتی غرق شعفی. آن قدر که فکر می کنی تا به حال اصلا شادی نکرده ای. که اصلا آن حس های قبل اسمش شادی نبود. و گاهی می کشاندت به عمیق ترین چاه دنیا. آن قدر تاریک آن قدر تنگ آن قدر بی انتها که فکر می کنی هیچ گاه از دست غمش رها نمی شوی. بعضی زمانها اصلا مال عاشقی است. مال آن عاشقیهای بی حد و حصر که ببرتت تا اوج آسمان و یا بکشانتت به ته چاه دنیا.

بعضی زمانها مثل این سال ۸۷ است. عمیق و پرماجرا. سرشار از اتفاقهای عجیب و تجربیات تازه. سال شادیهای بکر و غمهای بی انتها. سال تو. سال عشق و هجران. سال بودنت و نداشتنت. سال امید و ناامیدی توامان.

به سلامت سال ۸۷. روزهای خوشم را که می بری جایی در زمان بگذار که بتوانم گهگاهی بهشان سربزنم. مواظب خودتان باشید روزهای خوب زندگیم. در خیالم به سراغتان خواهم آمد و با خاطره احوالتان را خواهم پرسید. خدانگهدارتان تک تک لحظه های عاشقی سال ۸۷. خدانگهدار...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بزن بزن دف دل را / خراب و خانه گل را / که من اسیر شبم شب

شعرخوانی ها- دو