کاش اینجا را می خواندید

 اين بارٍ زندگي بد چيزي است. گاهي نمي شود يك تنه به دوشش كشيد. بعد الان دقيقا از اين وقتهاست. وسط اين زندگي شلوغ پلوغ من يك پايان نامه اي هم هست كه عين بختك افتاده روي روزهايم و از بعد از عيد جاخوش كرده روي اعصابم از بس شمارش معكوس شروع شده و من دست تنها نمي توانم به همه اين كارها برسم . بعد اين جوري كه مي شود شكلم عوض مي شود تلخ مي شوم و ساكت. آن قدر كسالت بار مي شوم كه خودم هم دلم براي اطرافيانم مي سوزد از بس مجبورند اين نسيم بدعنق را تحمل كنند. حالا دم دفاع اين جوريها شده ام. بعد نمي دانم چي شد من كه از افتخاراتم همين بس كه هميشه يك تنه كارهايم را انجام مي دادم  يه هو ديگر دلم استقلال نخواست. دلم خواست كسي بود گاهي كمي اين بار را سبك مي كرد. دلم محبت خواست و حمايت. دلم يك لبخند خواست و يك جمله فقط كه اطمينان دهد همه چيز درست مي شود. اعتراف مي كنم هيچ وقت تنهاييم مثل اين چند وقت اين جور توي صورتم نزده بود. هيچ وقت اين طور نترسيده بودم ازش. نمي خواستم كابوس چند ماه پيش دوباره تكرار شود. ترسيدم باز برگردم به همان روزها. از تنهاييم ترسيدم. از برگشتن به روزهايي كه به پايان فكر كردم. از تمام آن روزهاي بد كه خواستم تمامش كنم قبل از اينكه همين دو تا و نصفي آدم زندگيم هم از دستم برود. از كجا معلوم دوباره يك جمله بشود يك معجزه و دقيقا در همان روزها يك نفر بي آنكه بخواهد و بداند مرا برگرداند به زندگي. اين جوري شد كه آمدم سراغتان. تنها جايي بود كه مي دانستم بي منت آغوش باز مي كنيد برايم. شرمنده بودم از اينكه اين قدر سرگرم خودم شده بودم اين چند وقت كه سراغي ازتان نگرفتم. از دمدمهاي عيد فكر كنم. اما آغوشتان باز بود مثل هميشه. نگران بودم كه مبادا ... اما خدا را شكر همه تان بوديد. همه تان سلامت بوديد. دلم برايتان تنگ شده بود حتي براي آن پيرزني كه هيچ چيز يادش نمي ماند و مرا كه هيچ يادش نيست و تا مرا ديد شروع كرد خاطره اي را كه صد بار برايم تعريف كرده بود دوباره تعريف كردن. آمدم مثل همیشه موهايتان را شانه كردم بافتم به خاطرات جواني مسن ترها گوش كردم و به داستان عشق و عاشقي جوانترها. اجازه دادم در آغوش كشيده شوم و نوازشم كنيد كه چقدر پوست تنم احتياج داشت به نوازش. و چقدر روحم احتياج داشت به اين دوست داشته شدن. و خودتان نمي دانيد كه چه لطفي در حقم كرديد. حالا به يمن نفس حقتان كه بركت زندگي است كشيدن بار زندگي خيلي راحتتر شده خيلي راحتتر...   

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بزن بزن دف دل را / خراب و خانه گل را / که من اسیر شبم شب

شعرخوانی ها- دو