می سوزم تا تو شمع مجلس باشی

 "هر شب تنهایی" را نروید نبینید.نه به خاطر آنچه درباره اش می گویند یا نقدهایی که ازش خوانده اید. که مثلا آن لحظه های همراهی لیلا حاتمی با دخترک کشدار است و طولانی. نه به خاطر آن انشا خوانی بی روحش روی صحنه ها که اعصابتان را به هم می ریزد. و نه به خاطر تمام آن به به و چه چه ها در باب معنا بخشی به مذهب و بصری کردن لایه های درونی اعتقاد ,ایمان یا هرچی. به خاطر نگاه های حامد بهداد که بدجور گیر می اندازتتان. که می آید تا آن ور دیوارهای سالن دنبالتان می کند تا توی خانه می نشیند سر طاقچه روی مبل. چراغ را هم که خاموش کنید خودش را جا می کند زیر پتو که یادتان بیاندازد عاشقی چه چیز خوب دردناکی است. که "دچار باید بود"...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بزن بزن دف دل را / خراب و خانه گل را / که من اسیر شبم شب

شعرخوانی ها- دو