انتظار

 مرد من

که سالهاست نشسته ته فنجان

و خیال بیرون آمدن هم ندارد

نمی داند

آنکه روزی لبریز از عاشقانه بود

دارد می میرد

بی که شنیده باشد

دوستت دارم...


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بزن بزن دف دل را / خراب و خانه گل را / که من اسیر شبم شب

شعرخوانی ها- دو