تغییر از ما آغاز می شود

کسی برایم نوشته فلانی این را ببین. من ادم سنجاق شدن به نوشته هایم نیستم. می نویسمشان و به خدا می سپارم. حسم حالا اما شبیه مادری است که بچه اش از مدرسه برگشته با رد تنبیه معلم روی صورتش. که بی رحم است و نمی داند پشت هر زایش چه شوقی پنهان است، چه حسی، چه دردی. بچه ام را بزک دوزک هم که بکند  اما من مادرم، می شناسمش. چشمهایش خیس بود. کز کرده نشسته بود آن گوشه. دلم لرزید. صفحه را بستم ...
پینوشت : تا آنجا که دیدم این و این هم بود با اندکی جرح و تعدیل. در اینجا هم. اینها را اتفاقی دیدم. نوشته دیگر، جایی دیگر را نمی دانم و نمی دانم تا وقتی که انسانیت برای ما افه روشنفکری است و حفظ اخلاق بسته به نظارت بیرونی و در خلوتهامان هیچ هم خودمان را ملزم به رعایت اصول اخلاقی نمی کنیم می توان انتظار روزهای بهتر داشت؟

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بزن بزن دف دل را / خراب و خانه گل را / که من اسیر شبم شب

شعرخوانی ها- دو