تولد با یک لبخند گل و گشاد

30 سالگی هم تمام شد. خوب تمام شد، عجیب و شیرین. دارم طولانیترین تولد را تجربه می کنم از لحاظ  روزهای جشن طور و تبریک و کادو و ... همه جا نشانی از اردیبهشت من است، در گوشیم، در ایمیلم، دعوت می شوم مهمانی اسم من روی کیک است غافلگیر می شوم، می روم سر تمرین تولد می گیرند، می روم کافه دوستی، عده ای جمعند که تولد بگیرند، انگار همیشه همه جا کسانی حضور دارند که مهربانیهاشان مرا در بربگیرد. حواسشان به من هست و دستم را رها نمی کنند، شده با یک نوشته، با یک موسیقی، با یک لبخند، با یک حضور. انگار که اینجا عشق همیشه در مراجعه است ...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بزن بزن دف دل را / خراب و خانه گل را / که من اسیر شبم شب

شعرخوانی ها- دو